در این نوشته از دلبرانه می خواهیم گلچینی از شعر در مورد مادر همراه عکس های زیبا خدمت شما ارائه نماییم.
چنانچه به هر دلیل مثلا روز مادر یا مناسبت های دیگر قصد دارید شعری را به مادر خود تقدیم نمایید یا مطلبی در فضای مجازی منتشر کنید؛چیشنهاد می کنیم تا انتهای این پست ما را همراهی کنید.
در ادامه مجموعه ای از بهترین و زیباترین شعر در مورد مادر +عکس نوشته های زیبا در مورد مادر برای شما آماده و منتشر کرده ایم.
تاج، از فرق فلک برداشتن
جاودان، آن تاج بر سر داشتندر بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس، شهدی به ساغر داشتنروز، در انواع نعمت ها وناز
شب بتی چون ماه دربرداشتنصبح، از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتنشامگه، چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتنچون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتنحشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتنتا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتنبرتو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
مادر ای مهر آسمان افروز
گرمی ی کلبهء دل سردمبیتو در انعقاد تنهایی
ماتمم حسرتم غمم دردمدر طراوت سرای باغ امید
شاخه های شکستهء زردمبیتو تا زنده ام شکسته ترم
دل پر عقده را کجا ببرمتا در اقلیم کاج ها رفتی
پایمال خزان غم شده اماز نم اشک صبح و گریهء شام
همچو دیوار کهنه خم شده ام
اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ
بزرگ بوده پرستار خردی ایشان.به گاهواره مادر بسی خفت
سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان.در آن سرایی که زن نیست،انس و شفقت نیست
در آن وجود که دل مرد،مرده است روانبه هیچ مبحث و دیپاچه ای قضا ننوشت
برای مرد کمال و برای زن نقصانزن از نخست بوده رکن خانه هستی
که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان
جوانى سر از رأى مادر بتافت
دل دردمندش به آذر بتافتچو بیچاره شد پیشش آورد مهد
که اى سست مهر فراموش عهدنه در مهد نیروى حالت نبود
مگس راندن از خود مجالت نبود؟تو آنى کزان یک مگس رنجه اى
که امروز سالار و سرپنجه اىبه حالى شوى باز در قعر گور
که نتوانى از خویشتن دفع موردگر دیده چون برفروزد چراغ
چو کرم لحد خورد پیه دماغ؟چه پوشیده چشمى ببینى که راه
نداند همى وقت رفتن ز چاهتو گر شکر کردى که با دیده اى
وگرنه تو هم چشم پوشیده اى
سعدی
مادری دارم آرام
بی پروا از سکوت آب ها
شوقش از برگ درختان افزون
نگاهش لطیف تر از انوار بهار
کلامش آفتاب ،صدایش باران
مادری دارم که خواندن نمی دانست
ولی درس زندگی آموخت
آموخت که چگونه گل را شاد کنم
عشق را بفهمم
دشت دل را خوشه خوشه پر کنم از گل شقایق
آموخت که چگونه دوست بدارم زندگی را
مادر زشیره ی دادی تــــــو شیـــر مــــــــادر
در پـــای نــو جوانت گشتی تـــو پیـر مــــادرکانون زندگـــانی گـــــرم از محبت تـــــوست
آغوش گــــرم خـــود، از مـــا مگیـر مـــــادر
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ماقلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
در چشمهای خوب تو یک آسمان غم است
انگار خیسِِ شبنم گلهای مریم استدر من شکست بغض ترک خورده ی قدیم
وقتی که در صدای تو آه دمادم استاز دست های روشن تو شعله می کشد
مادر! نوازشی که به پاکی ی شبنم استپیچیده عطرعشق زلال تو در دلم
عشقی که جاودانه ترین عشق عالم استدر چشمهات گرچه شررریز آرزوست
اما برای زخم غزلهام - مرهم استبا تو تمام پنجره ها رو به سمت نور
بی تو نگاه آینه ها غرق ماتم استمادر چگونه از تو بگویم که واژه ها
هر قدر عاشقانه شود باز هم کم است
آغوش تو ای مادر من بستر ناز است
لالایی شب هات مرا گلشن ساز است
رخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است
هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است
مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم روشن تر از هر چشمه سار
مادرم روزت مبارک ناز من
مادرم تنها تویی آواز من
مادر ای روح نوازش، روح ناز
با قصور و کوتهیهایم بساز
مادر ای شرمنده از رفتار تو
دفتر عشقم پر از اشعار تو
مادر ای معنی بودن یا وصال
جسم من شرمنده از کردار تو
مادر ای چشمان دریای بهار
اشکهایم را به سیلابت سپار
مادر ای جنت به زیر پای تو
حسرتم بوسه زدن بر پای تو
مادر ای خورشید تابان امید
گرمی نور تو ما را شد نوید
منبع: