یکی از فانتزیام اینه کاشکی جای توپراک بودم
اونوقت یه چناریم بودکه اینقدر عاشقم بود
بعد دور از چشم یشیم میرفتیم
دست تودست تو افق محو میشدیم به چه خوب میشد